مبارکست نظر بر تو بامداد پگاه

شاعر : عبيد زاکاني

چه نيکبخت کسي کش به روي تست نگاهمبارکست نظر بر تو بامداد پگاه
زهي حلاوت لب لااله الاللهزهي طراوت رخ چشم بد ز روي تو دور
حديث گل بر روي تو : عبده و فداهخطاب سرو به قد تو : خادم و عبيد
ز سرو ناز قدت دست آرزو کوتاهبه زلف پرشکنت رشته‌ي اميد دراز
به راه ميروي و خلق ميروند از راهکرشمه ميکني و عقل ميشود حيران
خوشا که روي تو بينم به کام دل هر ماهخوشا که زلف تو گيرم به خواب خوش هرشب
عبيد را رخ زرد است و اشگ سرخ گواهبه پيش قاضي عشاق در قضيه‌ي عشق